باقیمانده ی سایه ات ...

برای تو ،‌ که جان مرا از تلخی و درد آکنده ای

باقیمانده ی سایه ات ...

برای تو ،‌ که جان مرا از تلخی و درد آکنده ای

در عین بودنت

 

 

حسرت یعنی  

رو به رویم نشسته ای و باز خیســـــی چشمـــانم را  

آن دستمال خشک بی احساس پاک کنم 

حسرت یعنی شانه هایت دوش به دوشم باشد  

اما نتوانم از دلتنگی به آن پناه ببرم  

حسرت یعنی تـــو 

که در عین بودنت  

داشتنت را آرزو می کنم....  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد